خوش سفری؟

ساخت وبلاگ

اینکه از سفر کردن بدم میاد یه دلیل قابل حدس داره، اونم اینه که تا حالا تو همون تعداد انگشت شمار سفری که رفتم بهم خوش نگذشته. تجربه های مایوس کننده ای از چند روز دور از آرامش خونه بودن دارم و سفرام سفرهای معمولی ای بودن با آدمای معمولی و کارای معمولی و دقیقا همین "خیلی معمولی بودن" منو کسل کرده.

پرانرژی ام و فکر میکنم اگه قرار نیست چیز جدیدی ببینم، بخورم، کشف کنم، کار هیجان انگیزی نکنم و چیزی که به کل از وجودش بی خبرم رو به چشم نبینم و یادش نگیرم، فقط از ویلا سوار ماشین شم برم لب ساحل کنار حجم غیرقابل تصوری مسافر شبیه خودم جوجه بزنم و برگردم، باز سوار شم برم جلوملوهای جنگل چنجه بزنم و برگردم و همین، بهتره بمونم خونه، تو هوایی که بهش عادت دارم، خونه ای که توش راحتم، و با کتابام سفر کنم، چون اینجوری قطعا بین قصه ها و واقعیت ها چیزای جدید زیادی رو تجربه میکنم.

اما راستش هنوز از سفر ناامید نیستم. خیال میکنم براش و میگم کاش سفرهایی برام پیش بیاد که توش خبری از هتل و ویلا و حتی ماشین کولر و بخاری دار نباشه. کلی آدم فول انرژی و دیوونه باشه و کشف و سختی و تجربه و عکاسی از منظره هایی باشه که آدم نمیدونه بکنه با خودش ببره یا وایسه خیره شه بهشون. خوردن غذاهای محلی و آشنا شدن با کلی آدم تازه باشه و... یه سفر که اصلا معمولی نباشه.

تجمع...
ما را در سایت تجمع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : draport0 بازدید : 291 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 12:51