ماجراهای تهران

ساخت وبلاگ
این روزا هرکی از در دفتر ما میاد تو با یه عقیده سیاسی رو کولش میاد. عقیدشو میذاره زمین، همونطور که داره کار سفارش میده در عقیدشو باز میکنه هوا بخوره، بعد کم کم عقایدش مثل تف وسط حرف میپاچن بیرون. از حسرت برای نبودن احمدی نژاد گرفته تا نقد قرارداد 2030 و براندازی روحانی.
من؟ انقدر آروم و بی خیال به عقاید اینننقدر متفاوت با خودم گوش میکنم که روزی چند بار از این آرامشم میترسم. ینی طبیعیه که یه ایرانی اینقدر به حق آزادی عقیده و بیان دیگران باور پیدا کرده باشه؟ که حتی تو دلشم به آدمای با خودش فرق دار نگه احمق!؟ از نشونه های مردنم نباشه یه وقت!
تجمع...
ما را در سایت تجمع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : draport0 بازدید : 211 تاريخ : چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 ساعت: 2:23