تجمع

متن مرتبط با «من او» در سایت تجمع نوشته شده است

من یک گیمر نیستم

  • علم، سینما، نظم و نثر، موسیقی، رقص، گیم (بازی)اینا دنیاهاییه که برای من جذاب ترن و دوست دارم توشون غلط بخورم.تنظیماتم رو علمه و هیچ شهود و خرافه‌ای تو کتم نمیره. به فیلم و کتاب و موسیقی هرروز ناخنک می, ...ادامه مطلب

  • وات ایز لاو

  • عشق خودخواهانه ترین احساسه. هرگز برای معشوق نیست. جادوییه که عاشق هرچی ازش میبخشه از نیاز خودشه به بخشیدن و تمام اون محبت ها، فداکاری ها، صبوری ها، تمام عاشقی کردن ها نیاز خودشه به عاشقی کردن. فرق عشق و معامله همینجاست. در عشق هرچی محبت میبخشی، قلبت از محبت سرشارتر میشه، در معامله محبتی رو بخشیدی که تا زمانی که چند برابرش بهت برنگرده جای خالیش تو قلب و ذهنت درد میکنه..., ...ادامه مطلب

  • باور

  • آدما به ندرت اهل تفکرن و از بین اونا که اهلشن، به ندرت به تفکر و استنتاج درست میرسن. کمتر کسی میتونه زیر دو دقیقه اسم پنج تا نویسنده مورد علاقه ش یا پنج کتابی که اخیرا مطالعه کرده رو بگه. اولویت بیشتر, ...ادامه مطلب

  • عشق من کاش ندیده بودمت

  • کاش ای کاش کنارم بودیتا ببینی که چقد دلتنگمتا ببینی که دارم به خاطرت با گذشتهٔ خودم می جنگمحتی تو تلخ ترینِ لحظه ها هیشکی اندازهٔ تو شیرین نیستحتی تو شادترینِ لحظه ها هیشکی اندازهٔ من غمگین نیست..., ...ادامه مطلب

  • من با دو چشم خویشتن دیدم که جانم می رود

  • یه غمی هست که حسادت نیست، غبطه نیست، حسرت، نه کاملا، نه، نیست؛ غمه. و بی نهایت سنگینه. چگاله و تا بیاد حل شه، ساعت ها و بلکه روزها رفته. غمِ دیدن یه زندگی استیبل، امن، آروم، پایدار، عاشقانه، منطقی، می, ...ادامه مطلب

  • آغوشتو به غیر من به روی هیشکی وانکن...

  • کسی کسیو سفت بچسبه، ینی عاشقانه مراقبشه. اینطور نیست؟ چشم بهش دوخته که مبادا ناراحت شه، مبادا اذیت شه، که اگه شد به دو بیاد غماشو بشوره. خوش به حالش؛ مگه نه؟! بد به حال اونی که رها شده اما. معشوق جای, ...ادامه مطلب

  • به سهم خودم، من یکی از مقصرین به خاک رفتن فرهنگ و اخلاق این کشورم

  • من دلگیر، در گپ غرولندگونه‌مون به کنایه بهت می‌گم: توقع داری وقتی گوگولی و مهربون و بی آزاری، باهات مهربون باشن و آزار نبینی؟ چه توقعا! تو دلسوزانه میگی: خوبی کن. کسی که نمیفهمه بیشعوره، با بیشعور بح, ...ادامه مطلب

  • سرانهء گاو بودن

  • ما ترسیده ایم. باید هم بترسیم! از منتشر کردن هر متنى که روزى شاید مدرکى باشد علیه ما در دادگاه انقلاب اسلامى، از نشر هر عکسى که شاید شامل محتواى مجرمانه باشد در قانون اسلامى ایران. از داشتن وى پى ان. , ...ادامه مطلب

  • همیشه و حتما من اشتباه میکنم!

  • راستش ما دخترا خیلی هم بی راه نمیریم اگه همیشه خیلی زود و اوایل یه ارتباط خیلی چیزا رو میفهمیم ولی خودمونو گول میزنیم که نه تو داری اشتباه میکنی حتما! اگه به آدما بگی که میدونی قصدشون از ایجاد ارتباط باهات چیه، که میدونی داره دروغ میگه، که میدونی داره برات نقش بازی میکنه، که میدونی و میدونی و میدونی، فقط و فقط با یه واکنش مواجه میشی: ناراحت میشن، شدید، و مته, ...ادامه مطلب

  • قانون اول، دوم و سوم

  • میخوای بگی من عجیبم؟ که تو اینجوری نیستی؟ هیچکس نیست؟ فقط منم که به عمل آدما عکس العمل نشون میدم و عین احمقا و آویزون ها رفتار نمیکنم؟ که با کسی دوست بامعرفت میشم که اون معرفت نشونم میده، که عاشق کسی میشم که عشق بهم میده، که کسیو که قیدمو میزنه فراموش میکنم، که کسیو که اذیتم میکنه... نه... اذیتش نمیکنم... فقط عین بچه ها فرار میکنم..., ...ادامه مطلب

  • شرمنده باش

  • یکی بهم میگه شرمنده ام یا شرمندم کردی دستم نمیره براش بنویسم یا بگم دشمنت شرمنده. فکر می کنم تو این تعارف ایرونی، یه دشمن خواهی ناخواسته مستتره! اصن چرا تو دشمن داشته باشی که بخواد جای تو شرمنده باشه؟اصن زین پس هی و هی نگیم شرمنده ام. زبون مادریمون خیلی بزرگتر از اونه که نشه برای این منظور جملهء جایگزین قشنگ تری پیدا کرد. مثلا بابت بدقولی توضیح بدیم و بگیم م, ...ادامه مطلب

  • عاااااشقم من!

  • خیلی از ازدواج های آنرمال خیلی بیشتر از نرمال هاش دوام آوردن و واقعی بوده عشقش انگار. مثلا چاپلین بعد چند ازدواج شکست خورده تا آخر عمر با زنی زندگی کرد که بیشتر از بیست سال ازش کوچیکتر بود. شاید خیلی از عرف و قانون های فرهنگی درست باشن، و خیلیاشم نه! اما قطعا عاقلانه ترین زندگیا رو آدمایی دارن که ,عاااااشقم ...ادامه مطلب

  • بدن من

  • من هیچوقت چاق نبودم. لاغر نبودم. زشت یا زیبا نبودم. چشمام قشنگ نبوده اما یه بار یکی از دوستای مدرسه ام که داشت تو زل آفتاب بهم نگاه میکرد گفت کوفتت بشه این چشما که داری. یه بارم دندون پزشکم از بالا سر نگام کرد و گفت عجب چشمای قشنگی داری. یه دوست پسر هم داشتم که به نظرش چشمام با عینک قشنگ تر میشدن. , ...ادامه مطلب

  • به نام او

  • اعتراف میکنم قرارهایی رو که تو میدون تجریش باهام گذاشتین و کنسل کردم، اگه مثلا نارمک بود، اگه دیباجی بود، صادقیه یا راه آهن بود میومدم. اعتراف میکنم که خیلی وقتا تا مرز لباس پوشیدن و بند کفش سفت کردن پیش میرفتم اما...,به نام او,به نام خدا,به نام خداوند جان و خرد,به نام الهه عشق,به نام,به نام خدایی که,به نام خداوند جان آفرین,به نام پدر,به نام عشق,به نام خدا متحرک ...ادامه مطلب

  • خداوندگار عشق

  • که هوامو داری، که آدمای نیمه کاره رو برمیگردونی تا تموم شن برام، تا باز تهران برام بزرگ شه و عاشقش باشم، که خاطره هامو بکنی تجربه هام و بگی جان دل برو بازم زندگی کن. که تو لایق ترین به عشقی و حال بنده های پاکتو خوب میکنی. تو جواب صبوری کردن و خوب موندن بنده های مهربونتو خوب میدی. عدالتو یادشون میاری. خدایا! شکر...,خداوندگار عشق و عرفان,خداوندگار عشق ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها